ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خدا:
بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنده: خدایا !خسته ام!نمی توانم.
خدا: بنده ی من،
دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدایا !خسته ام
برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
خدا: بنده ی من قبل از خواب این
سه رکعت را بخوان
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است
خدا: بنده
ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدایا !امروز خیلی خسته
ام!آیا راه دیگری ندارد؟
خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو
به آسمان کن و بگو یا الله
بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر
بلند شوم خواب از سرم می پرد!
خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده
ای تیمم کن و بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرد است!نمی توانم
دستانم را از زیر پتو در بیاورم
خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله
ما نماز شب برایت حساب می کنیم
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد
خدا:ملائکه
ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح
نمانده
او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف
نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید
خدا:
ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست
ملائکه:
پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!
خدا: اذان صبح را می گویند هنگام
طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو
نماز صبحت قضا می شود
خورشید از مشرق سر بر می آورد
ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر
کنی؟
خدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد
واقعا درسته.ماخیلی بی خیالیم خیییییییییییلی.ممنون آقامرتضی