متاسفانه هرگاه سخن از امر به معروف و نهی از منکر می شود اذهان به سمت حجاب و بیرون بودن تار موی دختران و زنان متمایل می گردد و بقیه معروف ها و منکرات به دست فراموشی سپرده می شود . گویا که این دو فریضه مخصوص رعایت حجاب است . گشت های امر به معروف و نهی از منکر فقط به همین امور می پردازند . این امر اگرچه در جای خود امری پسندیده است اما کافی نیست . معروف های زیادی مثل تفکر ، توکل ، صبر ، فرو بردن خشم ، عفو ، احسان ، شکر خدا ، اخلاق نیک ، وفای به عهد ، راست گویی و ....... و منکرهای زیادی مثل کفر ، جهل و نادانی ، بخل ، ظلم ، نفاق دروغ گویی ، تجاوز به دیگران ، اموال عمومی را حیف و میل کردن غیبت کردن ، دست درازی به دیگران و ........ در جامعه وجود دارد که نیاز به فرهنگ سازی در جامعه احساس می شود .
در این میان یک مسئله بسیار مهم که باید گفت آن چیزی که اساس و پایه گسترش این دو فریضه را تشکیل می دهد آموزش آمرین به معروف و ناهیان از منکر است این افراد باید تحت آموزش های مذهبی ، روانشناسی ، جامعه شناسی و ...... قرار گیرند . و همچنین از افراد خوش نام و موجه و دارای سجایای اخلاقی ، پر صبر و با حوصله انتخاب گردند .
مقام معظم رهبری در این زمینه می فرماید :
« گناهکار هم فقط بد حجاب نیست ، که بعضی فقط به مسئله بد حجابی چسبیده اند . این یکی از گناهان است . و از خیلی گناهان کوچکتر است . خلاف های فراوانی از طرف آدمهای لا ابالی در جامعه وجود دارد . خلافهای سیاسی ، خلاف های اقتصادی ، خلاف در کسب و کار ، خلاف در کار اداری ، خلافهای فرهنگی ، اینها همه خلاف است . کسی غیبت می کند ، کسی دروغ می گوید ، کسی توطئه می کند ، کسی مسخره می کند ، کسی کم کاری می کند ، کسی ناراضی تراشی می کند ، کسی مال مردم را می دزدد ، کسی آبروی مردم را بر باد می دهد ، اینها همه منکر است . در مقابل این منکرها ، عامل باز دارنده نهی است . نهی از منکر بگویید آقا نکن ، این تکرار « نکن » برای طرف مقابل شکننده است . »
دیدار با اقشار مختلف مردم 29 / 7 / 71
« کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر »
« شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدید که به نیکی وا می دارید و از بدی باز می دارید . »
آل عمران 104
امر به معروف و نهی از منکر از مهمترین فروع دین مبین اسلام است و واجب کفایی است . اما متاسفانه در جامعه چندان مورد توجه قرار نمی گیرد . و مردم از این امور مهم و شیوه اجرای آن آگاهی چندانی ندارند . گاهی چنان برخورد می کنند که فرد مقابل را به نشان دادن عکس العمل منفی و جبهه گیری وادار می نمایند و گاهی این وظیفه را از دوش خود برداشته و بار خود را به اصطلاح سبک می کنند و در برابر منکراتی که در جامعه رخ می دهد می گویند به ما مربوط نیست و هر کس اختیار کار خودش را دارد . این دو فریضه دینی آن چنان مهم هستند که در ردیف اعمالی مانند نماز که ستون دین است و روزه و حج و ...... آمده است .
چادرنشینی مسلمان، به شهر آمد، داخل مسجد شد، دید مردی با خشوع نماز می گذارد. توجهش به وی معطوف گردید. پس از نماز به او گفت: چه خوب نماز می خوانی، جواب داد علاوه بر نماز، روزه هم دارم و اجر نماز گزار صائم دو برابر نمازگزار غیر صائم است. مرد اعرابی که مجذوب او شده بود گفت: در شهر کاری دارم که باید آن را انجام دهم، بر من منت بگذار و قبول کن که شترم را نزد شما بگذارم تا بروم و برگردم. او پذیرفت و چادر نشین با اطمینان خاطر شتر به وی سپرد و از پی کار خود رفت. نمازگزار ریاکار با دور شدن اعرابی بر شتر نشست و با سرعت آن محل را ترک گفت. پس از ساعتی مرد چادرنشین برگشت ولی نه از نمازگزار اثری دید و نه از شتر. در اطراف و نواحی مسجد جستجو کرد، نتیجه ای نگرفت. بیچاره سخت ناراحت و متأثر گردید و یک شعر گفت که مفادش این بود: نمازش به شگفتم آورد و روزه اش مجذوبم ساخت، امّا نمازگزار روزه دار ناقهی جوانم را با سرعت راند و برد.[1]
[1] . لئالی الاخبار، ص 330.
کى از خاطرات خوب من درباره نماز جماعت ، مربوط به آخرین روز اسارت است . آن روز وقتى متوجه شدیم که ظهر شرعى فرا رسیده ، پتوهاى داخل آسایشگاهها را در وسط حیاط پهن کردیم . از طرفى چون ماموران صلیب سرخ در آنجا بودند، نگهبانها چیزى به ما نگفتند و ممانعتى نکردند. ما هم از فرصت استفاده کردیم و به اتفاق حدود 600 نفر، نماز جماعت پرشکوهى را برگزار نمودیم[1].
[1] . مدرّس مجاهدى شکست ناپذیر، ص 214. مدرّس مجاهدى شکست ناپذیر، ص 214.
هر وقت هنگام نماز می رسید امیرالمؤمنین - علیه السّلام - حال اضطراب و تزلزل پیدا می کرد. عرض می کردند شما را چه می شود که اینقدر ناراحتید. می فرمود: وقت امانتی که خداوند بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها امتناع از حمل آن ورزیدند، رسیده. در جنگ صفین تیری بر ران مقدسش وارد شد هر چه کردند در موقع عادی خارج نمایند نتوانستند، از شدت درد و ناراحتی آن جناب.
خدمت امام حسن - علیه السّلام - جریان را عرض کردند. فرمود: صبر کنید تا پدرم به نماز بایستد زیرا در آن حال چنان از خود بیخود می شود که به هیچ چیز متوجه نمی گردد. به دستور حضرت مجتبی در آن حال تیر را خارج کردند.
بعد از نماز علی - علیه السّلام - متوجه شد خون از پای مقدسش جاری است. پرسید چه شد؟ عرض کردند تیر را در حال نماز از پای شما بیرون کشیدیم.[1]
[1] . انوار نعمانیه، ص 342.
نماز جماعت با سران کشورها