خدایا کمکم کن تا درهایی که به سویم می گشایی ندانسته نبندم - و کمکم کن تا درهایی که به رویم می بندی به اسرار نگشایم
به گزارش رویداد، در زمان امام حسین (ع) انحراف از اصول و موازین اسلام، که از "سقیفه" شروع شده و در زمان عثمان گسترش یافته بود، به اوج خود رسیده بود. در آن زمان معاویه که سالها از سوى خلیفه دوم و سوم به عنوان استاندار در منطقه شام حکومت کرده و موقعیت خود را کاملاً تثبیت کرده بود، به نام خلیفه مسلمین سرنوشت و مقدرات کشور اسلامى را در دست گرفته حزب ضد اسلامى اموى را بر امت اسلام مسلط ساخته بود و به کمک عمال ستمگر و یغماگر خود مانند: زیاد بن ابیه، عمرو بن عاص، سمرْة بن جندب و... حکومت سلطنتى استبدادى تشکیل داده، چهره اسلام را وارونه ساخته بود .
برخی از اهل سنت میگویند: «ولایت» به معنای دوستی است و اگر منظور حضرت خلافت بود، از واژه خلیفه استفاده مینمود. اگر معنا سرپرست باشد، «علی ولیّ الله» یعنی علی سرپرست خداست.
امام محمد باقر(ع) میفرماید: تو را به پنج چیز سفارش میکنم: اگر مورد ستم واقع شدی، ستم مکن! اگر به تو خیانت کردند، خیانت مکن! اگر تکذیبت کردند، خشمگین مشو! اگر مدحت کردند، شاد مشو! و اگر نکوهشت کردند، بیتابی مکن!
پنجمین
اختر فروزان آسمان امامت و هفتمین گوهر عرش عصمت، در اولین روز ماه رجب
سال 57 هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. آن حضرت از دو سو منتسب به
رسولالله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود؛ از ناحیه پدر به امام حسین(ع) و از
ناحیه مادر به امام حسن(ع) انتساب داشت.
روزی
امام صادق(ع) از جدّه بزرگوار خویش (مادر امام باقر) یاد کرد و فرمود:
«کانت صدیقه لم یدرک فی آل الحسن مثلها؛ جدهام صدّیقه بود و در آل حسن زنی
به درجه و مرتبه او نرسید.» (بحار الانوار، ج46، ص 215)
آن حضرت در سن چهار سالگی در کربلا و واقعه عاشورا حضور داشت و در سفر
کاروان اسرا به کوفه و شام، همراه پدر، همه ماجراها را میدید و بر اساس
فرهنگ عاشورا تربیت شد.
اسم شریف حضرت، محمّد، کنیه ایشان ابوجعفر، و القاب ایشان باقر، شاکر و
هادی بود که مشهورترین لقب ایشان باقر العلوم یعنی شکافنده علوم بود.
از جابر جعفی یکی از شاگردان آن حضرت سؤال شد، چرا آن حضرت را «باقر»
نامیدند؟ پاسخ داد: «لانّه بقر العلم بقراً ای شقّه شقاً و اظهره اظهاراً؛
زیرا که او شکافت علم را، شکافتنی! و آشکار و ظاهر ساخت آن را ظاهر ساختنی
که از غیر او ساخته نبود.» (معانی الخبار، ص65)
زُراره، مشهورترین صحابی امام باقر(ع) در حدیثی از ایشان روایت میکند که
امام در تشریح مبانی اسلام فرمود: «بنی الاسلام علی خمسة اشیاء، علی
الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولایة؛ اسلام بر پنج چیز استوار است،
بر نماز و زکات حج و روزه و ولایت». زراره میگوید: عرض کردم کدام یک از
این مبانی برتر است؟ حضرت فرمود: «الوِلایَةُ اَفْضَل؛ لِاَنَّها
مِفْتاحُهُنَّ. وَالوالیُ هُوَ الدَّلیلُ عَلَیهِنَّ؛ ولایت و رهبری برتر
است. زیرا کلید و راهگشای مبانی دیگر است و این رهبر؛ راهنمای مبانی دیگر
است.» (فروع کافی، ج 4 ص 62، ح 1)
امام باقر علیه السلام با بیشتر حاکمان زمان خود مناظره کرد و در همه آنها
ولایت امیرالمؤمنین را اثبات فرمود؛ از جمله با هشام بن عبدالملک که در
بعضی از آن مجالس، رنگ صورت هشام تغییر میکرد. هشام کینه امام را به دل
گرفته بود تا بالاخره به ابراهیم بن ولید دستور داد به امام سم کشندهای
بدهد. امام باقر(ع) با خوردن آن سم در بستر بیماری افتاد و طولی نکشید که
جان به جان آفرین تسلیم کرد.
این اتفاق ناگوار نوزده سال و 10 ماه پس از شهادت امام زینالعابدین(ع)،
یعنی در هفتم ذیالحجه سال 114 هجری در مدینه رخ داد. امام باقر(ع) هنگام
شهادت 57 سال داشتند.
هشامبن سالم درباره شهادت امام باقر(ع) میگوید: امام باقر علیه السلام
در شب شهادتش فرمود: «امشب همان شبی است که به من وعده داده شده است.» سپس
به ظرف آب وضو که کنار دستش بود، اشاره کرد و فرمود: «آن را دور بریزید.»
ما گمان کردیم این سخن از روی شدت تب است ولی بعد دیدیم موشی در آن آب
افتاده است.» (بحار الانوار، ج 46، ص 213)
* صلوات خاصه امام باقر(ع)
در صلوات خاصه امام باقر که از امام حسن عسکری منقول است، میخوانیم:
ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺻﻞ ﻋﻠﯽ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﯽ ﺑﺎﻗﺮ ﺍﻟﻌﻠﻢ ﻭ إﻣﺎﻡ ﺍﻟﻬﺪﯼ ﻭ ﻗﺎﺋﺪ أﻫﻞ ﺍﻟﺘﻘﻮﯼ ﻭ
ﺍﻟﻤُﻨﺘﺠﺐ ﻣﻦ ﻋﺒﺎﺩﮎ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭ ﮐَﻤﺎ ﺟﻌﻠﺘﻪ ﻋﻠﻤﺎً ﻟﻌﺒﺎﺩﮎ ﻭ ﻣﻨﺎﺭﺍً ﻟﺒﻼﺩﮎ ﻭ
ﻣﺴﺘﻮﺩﻋﺎً ﻟﺤﮑﻤﺘﮏ ﻭ ﻣﺘﺮﺟﻤﺎً ﻟﻮﺣﯿﮏ ﻭ أﻣﺮﺕ ﺑﻄﺎﻋﺘﻪ ﻭ ﺣﺬّﺭﺕ ﻣﻦ ﻣﻌﺼﯿﺘﻪ ﻓﺼﻞّ
ﻋﻠﯿﻪ ﯾﺎ ﺭﺏ أﻓﻀﻞ ﻣﺎ ﺻﻠّﯿﺖ ﻋﻠﯽ أﺣﺪ ﻣﻦ ﺫﺭیة أﻧﺒﯿﺎﺋﮏ ﻭ أﺻﻔﯿﺎﺋﮏ ﻭ ﺭُﺳﻠﮏ ﻭ
أﻣﻨﺎﺋﮏ ﯾﺎ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﯿﻦ.
فارس
پیامبر خدا(ص) فرمودند: "جمله «لا حول و لا قوة الا باللّه» 99 درد را شفا میدهد که سادهترین آنها اندوه است1".
از مولای متقیان امام علی(ع) نقل شده که فرمودند: "بیمار شدم و پیامبر خدا
به عیادتم آمد و فرمود: «بگو: خداوندا! از تو میخواهم عافیتی را که
میدهی، پیش اندازی، بر امتحان خویش، بردباریام بخشی، و مرا به سوی رحمت
خویش ببری». من، این دعا را خواندم و پس از آن دعا، از بستر بیماری
برخاستم، گویا که از بندی رَسته باشم2".
همچنین
امام علی(ع) فرمودند: "پیامبر خدا، بر مردی از انصار که بیمار شده بود،
وارد شد تا او را عیادت کند. او گفت: ای پیامبر خدا! برای من به درگاه
خداوند، دعا کن.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «بگو: "از خداوند بزرگ،
پروردگار عرش بزرگ، مسئلت میکنم و از خداوند بزرگ سلامتی میخواهم» مرد،
این دعا را سه بار خواند و در پیِ آن، از بستر بیماری برخاست، چنان که از
بند، رَسته باشد3".
امام صادق علیهالسلام به هنگام بیماری این دعا را میخواندند: "خداوندا!
تو خود، کسانی را سرزنش کردی و فرمودی: «بگو کسانی را که به جای خداوند به
خدایی میپنداشتهاید، فرا خوانید تا ببینید که نه نمیتوانند سختیای
از شما بگشایند، و نه شما را به حالتی دیگر درآورند». پس ای آن که هیچ کس
جز او نتواند سختیای از من بگشاید و مرا به حالتی دیگر ببرد! بر محمّد و
خاندانش درود فرست، و سختی را از من بگشای و آن را به سوی کسانی ببر که در
کنار تو - که خدایی جز تو نیست - خدایی دیگر را میخوانند4".
منابع:
1- قربالإسناد: 76 / 244 منتخب میزانالحکمة: 148
2- مسند زید، صفحه 181، الکافی، جلد 2 ، صفحه 567 ، حدیث 16، بحارالأنوار،
جلد 95 ، صفحه 19 ، حدیث 19 ؛ المستدرک علی الصحیحین، جلد 1 ، صفحه 704 ،
حدیث 1917، حدیث 3698 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 174
3- مسند زید، صفحه 181 عن زید بن علیّ عن أبیه عن جدّه علیهمالسلام، دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 176
4- الإسراء: 56. الکافی، جلد 2 ، صفحه 564 ، حدیث 1 ، عدّة الداعی، صفحه
256 ، الدعوات، صفحه 190 ، حدیث 528 ، بحارالأنوار، جلد 95 ، صفحه 18 ،
حدیث 18 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 178