نماز از ترس نعلین

شخصی دید عربی نماز می خواند ولی آداب و شرایط نماز را به جا نمی آورد . او متغیر شد و نعلین حواله ی او کرد و فرمود : « نمازت را اعاده کن که این نماز نیست . » مرد برخاست و نمازی طولانی با تمام آداب به جا آورد .

مرد گفت : « آیا این نمازی که الان خواندی بهتر بود یا نماز اولی ؟ »

جواب داد : « نماز اولی ، چون آن نماز از ترس خدا بود و این یکی از ترس نعلین . »

دعوت به اسلام

ضحاک بن مزاحم به مردی مسیحی گفت : « چرا مسلمان نمی شوی ؟ »

گفت : « من دوست دارم مسلمان شوم ولی شراب را خیلی دوست دارم . ن

ضحاک گفت : « هیچ اشکالی ندارد ، تو مسلمان شو شراب هم بخور . »

مسیحی قبول کرد و مسلمان شد و به محض این که شهادتین را بر زبان جاری کرد ضحاک گفت : « حالا که مسلمان شده ای اگر شراب بخوری شلاقت می زنیم و اگر مرتد شوی گردنت را می زنیم . »

دعای بچه ها

عده ای جهت خواندن نماز باران به خارج از شهر می رفتند . و بچه های مدرسه را هم با خود می بردند . شخصی از آنها پرسید : « این بچه ها را کجا می برید ؟ » گفتند : « اینها را با خود می بریم که دعا کنند چون بی گناه هستند و دعایشان مستجاب است . »

گفت : « اگر واقعا دعای آنها مستجاب بود در تمام دنیا یک معلم هم زنده نمی ماند . »

حساب میلیونی

در مسجد مقدس جمکران شخصی با صدای بلند گریه می کرد و مزلحم دعا و عبادت اطرافیان بود . مردی که در کنار او نشسته بود از او پرسید حاجتت چیست که اینگونه گریه می کنی ؟ »

گفت : « احتیاج به صد هزار تومان پول دارم . »

آن مرد چکی به مبلغ صد هزار تومان نوشت و به او داد و گفت : « این را بگیر و دیگر  با گریه و زاری هایت مزاحم کار ما نباش که ما با آقا حساب میلیونی داریم . »