خوبی و بدی در قرآن

دستور دین اسلام درباره خوبی به دیگران از دو جنبه سخن گفته است. اول اینکه در برابر خوبی دیگران باید خوبی کرد؛ لذا در قرآن چنین آمده است که « هل جزاء الاحسان الا الاحسان » (آیا پاداش نیکی کردن جز نیکی کردن است؟)
و در روایت است که « من لم یشکر النعم من المخلوقین لم یشکر الخالق » هر کس شکر مخلوقات را به جا نیاورد شکر خالق را نیز به جا نمی آورد.

جنبه دیگر این است که بنا به دستورات اسلام، باید در برابر بدی‌ها هم خوبی کرد. قرآن می گوید:« ادفع بالتی هی احسن فاذاالذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم » و نیز می‌گوید: « ادفع بالتی هی احسن السیئه »
( با رفتار بهتر، رفتار بدی را دفع کن. در این صورت می‌بینی که همان کس که میان تو و او دشمنی بود دوست صمیمی تو شده است.)
نکته این آیات در این است که خداوند می‌فرماید احسان بدی را از جامعه دفع می کند و بدان نیز به نیکان تبدیل می‌شوند.
نمونه های بسیاری از این عملکرد موفق در تربیت انسان ها در زندگی انبیاء و اوصیاء و اولیاء به چشم می خورد.
البته دشمنانی که حق را می‌فهمند و انکار می کنند حکم دیگری دارند و درباره چنین کسانی در روایات گفته‌اند:«سنگ را به همان جا که از آن سو پرتاب شده پرتاب کن.»

منابع:
قرآن مجید سوره مومنون آیه 96 و سوره فصلت آیه 34.

خوبی و زیبایی

تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی ملامتگوی بی​حاصل ترنج از دست نشناسد به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را چو بلبل روی گل بیند زبانش در حدیث آید تو با این حسن نتوانی که روی از خلق درپوشی تو صاحب منصبی جانا ز مسکینان نیندیشی گرفتم سرو آزادی نه از ماء مهین زادی دعایی گر نمی​گویی به دشنامی عزیزم کن گمان از تشنگی بردم که دریا تا کمر باشد تو خواهی آستین افشان و خواهی روی درهم کش قیامت می​کنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن                  
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی مرا در رویت از حیرت فروبسته​ست گویایی که همچون آفتاب از جام و حور از جامه پیدایی تو خواب آلوده​ای بر چشم بیداران نبخشایی مکن بیگانگی با ما چو دانستی که از مایی که گر تلخست شیرینست از آن لب هر چه فرمایی چو پایانم برفت اکنون بدانستم که دریایی مگس جایی نخواهد رفتن از دکان حلوایی مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی