۵ سفارش ماندگار باقرالعلوم(ع)

از جابر جعفی یکی از شاگردان آن حضرت سؤال شد، چرا آن حضرت را «باقر» نامیدند؟ پاسخ داد: «لانّه بقر العلم بقراً ای شقّه شقاً و اظهره اظهاراً؛ زیرا که او شکافت علم را، شکافتنی! و آشکار و ظاهر ساخت آن را ظاهر ساختنی که از غیر او ساخته نبود.»

 امام محمد باقر(ع) می‌فرماید: تو را به پنج چیز سفارش می‌کنم: اگر مورد ستم واقع شدی، ستم مکن! اگر به تو خیانت کردند، خیانت مکن! اگر تکذیبت کردند، خشمگین مشو! اگر مدحت کردند، شاد مشو! و اگر نکوهشت کردند، بی‌تابی مکن!

پنجمین اختر فروزان آسمان امامت و هفتمین گوهر عرش عصمت، در اولین روز ماه رجب سال 57 هجری در شهر مدینه چشم به جهان گشود. آن حضرت از دو سو منتسب به رسول‌الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود؛ از ناحیه پدر به امام حسین(ع) و از ناحیه مادر به امام حسن(ع) انتساب داشت.

روزی امام صادق(ع) از جدّه بزرگوار خویش (مادر امام باقر) یاد کرد و فرمود: «کانت صدیقه لم یدرک فی آل الحسن مثلها؛ جده‌ام صدّیقه بود و در آل حسن زنی به درجه و مرتبه او نرسید.» (بحار الانوار، ج46، ص 215)

آن حضرت در سن چهار سالگی در کربلا و واقعه عاشورا حضور داشت و در سفر کاروان اسرا به کوفه و شام، همراه پدر، همه ماجراها را می‌دید و بر اساس فرهنگ عاشورا تربیت شد.

اسم شریف حضرت، محمّد، کنیه ایشان ابوجعفر، و القاب ایشان باقر، شاکر و هادی بود که مشهورترین لقب ایشان باقر العلوم یعنی شکافنده علوم بود.

از جابر جعفی یکی از شاگردان آن حضرت سؤال شد، چرا آن حضرت را «باقر» نامیدند؟ پاسخ داد: «لانّه بقر العلم بقراً ای شقّه شقاً و اظهره اظهاراً؛ زیرا که او شکافت علم را، شکافتنی! و آشکار و ظاهر ساخت آن را ظاهر ساختنی که از غیر او ساخته نبود.» (معانی الخبار، ص65)

‌زُراره، مشهورترین صحابی امام باقر(ع) در حدیثی از ایشان روایت می‌کند که امام در تشریح مبانی اسلام فرمود: «بنی الاسلام علی خمسة اشیاء، علی الصلوة و الزکاة و الحج و الصوم و الولایة؛ اسلام بر پنج چیز استوار است، بر نماز و زکات حج و روزه و ولایت». زراره می‌گوید: عرض کردم کدام یک از این مبانی برتر است؟ حضرت فرمود: «الوِلایَةُ اَفْضَل؛ لِاَنَّها مِفْتاحُهُنَّ. وَالوالیُ هُوَ الدَّلیلُ عَلَیهِنَّ؛ ولایت و رهبری برتر است. زیرا کلید و راهگشای مبانی دیگر است و این رهبر؛ راهنمای مبانی دیگر است.» (فروع کافی، ج 4 ص 62، ح 1)

امام باقر علیه السلام با بیشتر حاکمان زمان خود مناظره کرد و در همه آنها ولایت امیرالمؤمنین را اثبات فرمود؛ از جمله با هشام بن عبدالملک که در بعضی از آن مجالس، رنگ صورت هشام تغییر می‌کرد. هشام کینه امام را به دل گرفته بود تا بالاخره به ابراهیم بن ولید دستور داد به امام سم کشنده‌ای بدهد. امام باقر(ع) با خوردن آن سم در بستر بیماری افتاد و طولی نکشید که جان به جان آفرین تسلیم کرد.

این اتفاق ناگوار نوزده سال و 10 ماه پس از شهادت امام زین‌العابدین(ع)، یعنی در هفتم ذی‌الحجه سال 114 هجری در مدینه رخ داد. امام باقر(ع) هنگام شهادت 57 سال داشتند.

هشام‌بن سالم درباره شهادت امام باقر(ع) می‌گوید: امام باقر علیه السلام در شب شهادتش فرمود: «امشب همان شبی است که به من وعده داده شده است.» سپس به ظرف آب وضو که کنار دستش بود، اشاره کرد و فرمود: «آن را دور بریزید.» ما گمان کردیم این سخن از روی شدت تب است ولی بعد دیدیم موشی در آن آب افتاده است.» (بحار الانوار، ج 46، ص 213)

* صلوات خاصه امام باقر(ع)
در صلوات خاصه امام باقر که از امام حسن عسکری منقول است، می‌خوانیم: ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺻﻞ ﻋﻠﯽ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﯽ ﺑﺎﻗﺮ ﺍﻟﻌﻠﻢ ﻭ إﻣﺎﻡ ﺍﻟﻬﺪﯼ ﻭ ﻗﺎﺋﺪ أﻫﻞ ﺍﻟﺘﻘﻮﯼ ﻭ ﺍﻟﻤُﻨﺘﺠﺐ ﻣﻦ ﻋﺒﺎﺩﮎ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭ ﮐَﻤﺎ ﺟﻌﻠﺘﻪ ﻋﻠﻤﺎً ﻟﻌﺒﺎﺩﮎ ﻭ ﻣﻨﺎﺭﺍً ﻟﺒﻼﺩﮎ ﻭ ﻣﺴﺘﻮﺩﻋﺎً ﻟﺤﮑﻤﺘﮏ ﻭ ﻣﺘﺮﺟﻤﺎً ﻟﻮﺣﯿﮏ ﻭ أﻣﺮﺕ ﺑﻄﺎﻋﺘﻪ ﻭ ﺣﺬّﺭﺕ ﻣﻦ ﻣﻌﺼﯿﺘﻪ ﻓﺼﻞّ ﻋﻠﯿﻪ ﯾﺎ ﺭﺏ أﻓﻀﻞ ﻣﺎ ﺻﻠّﯿﺖ ﻋﻠﯽ أﺣﺪ ﻣﻦ ﺫﺭیة أﻧﺒﯿﺎﺋﮏ ﻭ أﺻﻔﯿﺎﺋﮏ ﻭ ﺭُﺳﻠﮏ ﻭ أﻣﻨﺎﺋﮏ ﯾﺎ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﯿﻦ.

فارس

ذکری که دوای ۹۹ درد است

امام علی(ع) فرمودند: "پیامبر خدا، بر مردی از انصار که بیمار شده بود، وارد شد تا او را عیادت کند. او گفت: ای پیامبر خدا! برای من به درگاه خداوند، دعا کن. پیامبر صلی‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم فرمود: ...

 پیامبر خدا(ص) فرمودند: "جمله «لا حول و لا قوة الا باللّه‏» 99 درد را شفا می‏‌دهد که ساده‏‌ترین آن‌ها اندوه است1".

از مولای متقیان امام علی(ع) نقل شده که فرمودند: "بیمار شدم و پیامبر خدا به عیادتم آمد و فرمود: «بگو: خداوندا! از تو می‏‌خواهم عافیتی را که می‏‌دهی، پیش اندازی، بر امتحان خویش، بردباری‏‌ام بخشی، و مرا به سوی رحمت خویش ببری». من، این دعا را خواندم و پس از آن دعا، از بستر بیماری برخاستم، گویا که از بندی رَسته باشم2".


همچنین امام علی(ع) فرمودند: "پیامبر خدا، بر مردی از انصار که بیمار شده بود، وارد شد تا او را عیادت کند. او گفت: ای پیامبر خدا! برای من به درگاه خداوند، دعا کن.

پیامبر صلی‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم فرمود: «بگو: "از خداوند بزرگ، پروردگار عرش بزرگ، مسئلت می‏‌کنم و از خداوند بزرگ سلامتی می‏‌خواهم» مرد، این دعا را سه بار خواند و در پیِ آن، از بستر بیماری برخاست، چنان که از بند، رَسته باشد3".

امام صادق علیه‏‌السلام به هنگام بیماری این دعا را می‌خواندند: "خداوندا! تو خود، کسانی را سرزنش کردی و فرمودی: «بگو کسانی را که به جای خداوند به خدایی می‏‌پنداشته‏‌اید، فرا خوانید تا ببینید که نه نمی‏‌توانند سختی‏‌ای از شما بگشایند، و نه شما را به حالتی دیگر درآورند». پس ای آن که هیچ کس جز او نتواند سختی‏‌ای از من بگشاید و مرا به حالتی دیگر ببرد! بر محمّد و خاندانش درود فرست، و سختی را از من بگشای و آن را به سوی کسانی ببر که در کنار تو - که خدایی جز تو نیست - خدایی دیگر را می‏‌خوانند4".

منابع:

1- قرب‌الإسناد: 76 / 244 منتخب میزان‌الحکمة: 148

2- مسند زید، صفحه 181، الکافی، جلد 2 ، صفحه 567 ، حدیث 16، بحارالأنوار، جلد 95 ، صفحه 19 ، حدیث 19 ؛ المستدرک علی الصحیحین، جلد 1 ، صفحه 704 ، حدیث 1917، حدیث 3698 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 174

3- مسند زید، صفحه 181 عن زید بن علیّ عن أبیه عن جدّه علیهم‏السلام، دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 176

4- الإسراء: 56. الکافی، جلد 2 ، صفحه 564 ، حدیث 1 ، عدّة الداعی، صفحه 256 ، الدعوات، صفحه 190 ، حدیث 528 ، بحارالأنوار، جلد 95 ، صفحه 18 ، حدیث 18 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 178

خوردنی‌های شفابخش را بشناسید

در آداب اسلامی توصیه‌های ویژه‌ای در رابطه با تغذیه بیان شده است، این موضوع نشان‌دهنده‌ی اهمیت سلامتی از نگاه دین اسلام و نیز نقش تغذیه در سلامتی و داشتن یک زندگی سالم و بدور از مرض و ناراحتی می‌باشد.

به گزارش سرویس دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، امام علیّ علیه‏‌السلام فرمودند: "العَسَلُ شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ ولا داءَ فیهِ ؛ یُقِلُّ البَلغَمَ ، ویَجلُو القَلبَ".

"عسل، شفای هر بیماری‏‌ای است و بیماری‏‌ای هم در آن نیست؛ بلغم را کم می‌کند و دل را جلا می‌دهد1.

امام صادق علیه‏‌السلام نیز سفارش کردند: "در هنگام خرماچینی، فراوان بادنجان ( بادمجان) بخورید؛ چرا که شفای هر درد است، بر روشنیِ چهره می‌افزاید، رگ‏‌ها را نرم می‌کند2".

امام رضا علیه‏‌السلام:"هر کس بخواهد فراموشی‌اش کم شود و دارای حافظه‏‌ا‌ی قوی شود، هر روز، سه قطعه زَنْجَبیل به عسل درآمیخته بخورد و در هر روز، با غذای خویش، چیزی که با خَرْدَل تهیه شده نیز میل کند. هر کس هم بخواهد عقل وی افزون شود، هیچ روزی از خانه بیرون نرود، مگر پس از آن که ناشتا، سه هلیله سیاه با شکر طَبَرزَد بِجَوَد3".

همچنین آن حضرت فرمودند:"سه چیز چاق می‌کند و سه چیز دیگر، لاغر می‌کند: آنچه چاق می‌کند، عبارت است از: پیوسته حمّام کردن، استشمام بوی خوش، پوشیدن جامه نرم ...4".

در روایتی از فقه منسوب به امام رضا(ع) آمده است: "روایت می‌کنم که اگر چیزی موجب افزایش (نیرو و نشاطِ) بدن باشد، ماساژ دادن بدن و لباس نرم، همچنین بوی خوش و استحمام ،(جزیی از) آن است، و اگر (گزارش شود که) مرده‏‌ای در اثر ماساژ دادن زنده شده است، من آن را انکار نمی‌کنم5".

1- مکارم‌الأخلاق، جلد 1 ، صفحه 359 ، حدیث 1172 ، بحار الأنوار ، جلد 66 ، صفحه 294 ، حدیث 18 دانش نامه احادیث پزشکی : 1 / 234

2- مکارم الأخلاق، جلد 1 ، صفحه 398 ، حدیث 1355 ، بحار الأنوار ، جلد 66 ، صفحه 223 ، حدیث 7 دانش نامه احادیث پزشکی : 1 / 236

3- بحارالأنوار، جلد 62 ، صفحه 324 دانش نامه احادیث پزشکی : 1 / 258

4- الخصال ، صفحه 155 ، حدیث 194 عن معاویة بن عمّار ، مکارم الأخلاق ، جلد 1 ، صفحه 127 ، حدیث 309 ، روضة الواعظین ، صفحه 336 ، طبّ الأئمّة لابنی بسطام ، صفحه 4. انظر تمام الحدیث فی ج2 ، صفحه 230 ، حدیث 1570 ، دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 96

5- الفقه المنسوب للإمام الرضا علیه‏السلام، صفحه 346 ، بحار الأنوار ، جلد 62 ، صفحه 261 ، حدیث 9 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 98

نکته برای رسیدن به همه اهداف

نکته برای رسیدن به همه اهداف

سی سال تجربه علمی نشان می دهد که افراد موفق موفقیت خود را مدیون هوش بیشتر یا شانس خود نیستند. آنها همه چیز را با تجسم زندگی دلخواه شروع می کنند. سپس راه رسیدن به آن زندگی را کشف می کنند.

سی سال تجربه علمی نشان می دهد که افراد موفق موفقیت خود را مدیون هوش بیشتر یا شانس خود نیستند. آنها همه چیز را با تجسم زندگی دلخواه شروع می کنند. سپس راه رسیدن به آن زندگی را کشف می کنند. دوست دارید به جایی که دوست دارید برسید؟ این ۷ گام را دنبال کنید.

۱.تصور کنید.
اکثر ما فکر می کنیم که اگرجذاب، باهوش، یا سختکوش باشیم زندگیمان به همان صورتی در می آید که می خواهیم. ولی اگر به طور خودآگاه آن زندگی ای را که می خواهیم تجسم نکنیم نخواهیم توانست آن را خلق کنیم. پس از خود بپرسید که می خواهید در ۱، ۵ یا ۱۰ سال آینده کجا باشید و به کجا رسیده باشید، سپس پاسخ خود را یادداشت کنید.


۲. بزرگ فکر کنید.
مسلما ۱۰ یا ۱۵ کیلو وزن کم کردن نمی تواند یک هدف بزرگ و ارزشمند باشد. وقتی برای آینده خود هدفی بزرگ تعیین می کنیم، مغزمان تفاوت بزرگی را بین آنچه که هستیم و آنچه می خواهیم باشیم تشخیص می دهد و منابع موردنیاز آن را (مثلا توجه، تمرکز، تلاش و حافظه) تامین می کند. منابع ذهنی بیشتر یعنی شانس بیشتر برای موفقیت.

۳. مادیات کافی نیست.
بعضی افراد اهداف مادی را برمی گزینند مثلا خرید یک اتومبیل لوکس یا یک خانه. اما تحقیقات نشان می دهد که اهداف خودمحورانه مثل شهرت و ثروت نمی توانند احساس خوشبختی و شادی واقعی را به ما هدیه کنند. بهتر است اهدافی را انتخاب کنیم که به ۳ نیاز اصلی ما پاسخ می دهند : ارتباط با دیگران، احساس لیاقت و توانایی، و اختیار و قدرت تصمیم گیری. بنابراین به جای اینکه یک BMW لوکس و زیبا را در پارکینگ خانه تصور کنید، از خود بپرسید که چگونه می توانم با دیگران رابطه و همکاری داشته باشم، کاری را انجام دهم که از آن لذت می برم، و بر اوضاع کنترل داشته باشم.

۴. واقع بین باشید.
بر خلاف تصور خیلی ها، واقع بین بودن اصلا آسان نیست. انسان هایی که مطمئن هستند موفق می شوند و در عین حال مطمئن هستند که موفقیت به آسانی به دست نمی آید بیشتر تلاش می کنند، قبل از اقدام برنامه ریزی می کنند و در مقابل سختی ها بیشتر مقاومت می کنند. این انسان ها نسبت به کسانی که زود نا امید می شوند موفق ترند.

۵. از تعیین اهداف کلی بپرهیزید.
به جای "می خواهم ورزش کنم" بگویید "می خواهم دوشنبه ها، ۴ شنبه ها و جمعه ها از ساعت ۱۲ تا ۱ بعدازظهر پیاده روی کنم". محققان می گویند وقتی تعیین می کنیم که کاری را کی و کجا انجام دهیم احتمال موفقیتمان دو یا سه برابر می شود.

۶. ارزیابی کنید.
افراد موفق به طور روزانه یا هفتگی اهداف خود را بررسی می کنند و قبل از رفتن به رختخواب فهرست تهیه می کنند. تنها نظارت بر پیشرفت خود کافی نیست. از خود بپرسید " در حال حاضر کدام کار من درست است؟ کدام کارم اشتباه است؟ آیا لازم است از دیگران کمک بگیرم؟ موفقیت مستلزم تغییر استراتژی ها، تطبیق پذیری با موقعیت های مختلف، و رویارویی با موانعی است که به صورت پیش بینی نشده بر سر راهتان قرار می گیرند.

۷. راجع به اهدافتان صحبت نکنید.
وقتی با دیگران در مورد اهدافتان صحبت می کنید، به آنها اجازه می دهید که در مورد خوب یا بد بودن آنها قضاوت کنند و احیانا باعث دلسردیتان شوند. محققان می گویند حتی گفتن اینکه می خواهیم کارهای بزرگی کنیم باعث ایجاد نوعی رضایت می شود و انگیزه ما را برای انجام آن در واقعیت، کم می کند.
       
مجله اینترنتی برترین ها

aftabir.com